من میرم بسه دیگه طاقت موندن ندارم بین این همه گناه حس واسه نوشتن ندارم بزرگترین گناه من باور عشقت بود و بس این آخرین نوشتم همراه آخرین نفس *** خیانت تو دلم و شکست دیگه حسی واسه موندن ندارم آغازی دوباره آغازی بی پایان دوستت دارم ... چند نقطه بی انتهاست این دوست داشتن بی پایان است این دلبستن محال است دلکندن خیال است دل بریدن چون این آغاز، بی پایان است ، جدایی ؟ نه عزیزم یک خواب و خیال است! در خواب هم میبینم رویاهای عاشقانه ی با تو بودن را شیرین است این خواب عاشقی ، چه برسد به لحظه های بیداری نفسی دوباره به عشق تو ای همنفس من یک زندگی دوباره بی خیال گذشته ها تویی عشق اول و آخر من میخواهم این باران، همین باران عشقت، تا ابد در قلبم بباره اگر زندگی ،همیشه با تو بودن است ، دلم نمیخواهد هیچگاه بمیرم اگر آن مردن ، از عشق تو مردن است ، دلم میخواهد در همین لحظه فدایت شوم اگر عشق تلخ است ، شیرین است برایم این تلخی ها وقتی تو آمدی محو شد در اتاق تاریکم ، آن تنهایی و احساس خستگی ها وقتی تو آمدی باز شد پنجره ی روشنی ها دیدم آسمان آبی را ، دیدم مظهر یکرنگی ها حس کردم عشق پاکی را ، عاشق شدم ، دل بستم و مطمئن باش تا آخرش با تو هستم آغازی دوباره، قلبم دیگر تنها نیست ، با تو جان گرفته است دوباره آغازی بی پایان ، مرا از غروب عشق نترسان طلوع عشق ما ، غروبی نخواهد داشت ، قلب من با تو ، هیچ غمی نخواهد داشت. با اینکه اینو میدونم / باید ازت بدم بیاد خیلی روزا تو خلوتم / دلم هواتو میکنه ولی شکستن تا چه حد؟ / کاش دل فراموش بکنه شکستن غرورمو بهت نمیدم تا / جاش بازم یه روز باشم کنارتنگاه نکن، چیزی نگو، با اینکه دل تو تنهایی میخواد باشم کنارت تقدیم به اونی که....خودش میدونه««خیـــــــــــلی دوستش دارم»» تقدیم به تو که نمی دانم در خاطرت می مانم یا برایت خاطره می شوم گفت عاشق شدن گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد گفتم زیبا ترین لحظه؟ گفت در کنار معشوق بودن گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت ( مرگ) تو که با دیگری بودی چرا عقلمو ربودی؟ چرا تو دل خونه کردی؟ خونمو ویرونه کردی تو که با دیگری بودی چرا عقلمو ربودی؟ چرا با سنگ خیانت شیشه دلو شکوندی؟ تو خیانت پیشه کردی دلمو از ریشه کندی گلای عشق و تو کشتی به جاشون کینه گذاشتی تو منو به کی فروختی؟ به یه نامرد حوس باز؟ تو لیاقتت همین بود که بشی بازیچه اون رسم عاشقی همین بود توی سینت پر کین بود معنی صداقت این بود جواب عشق من این بود باشه...! باشه....!
بازم میخوام ببینمت / خدایا قلبم چی میخواد
میخواد که اون روزای تلخ / دوباره باز زجرم بده
کاش بدونی چطور بازم گذشتمو یادم بره
نگاه نکن، چیزی نگو، با اینکه دل تو تنهایی میخواد باشم کنارت
شکستن غرورمو بهت نمیدم / تا جاش بازم یه روز باشم کنارت
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |